دندون

دندون

دندون

دندون

بسته را بست و فرار کردند


آنها به عقب افتادند - هری بسته را بست و آنها فرار کردند، تقریبا پرواز کردند، به عقب راهرو. Filch باید عجله کرد تا آنها را در جایی دیگر جستجو کند، زیرا آنها هرگز او را نمی دیدند، اما آنها به سختی مراقبت می کردند - همه آنها می خواستند به اندازه کافی فاصله بین آنها و این هیولا قرار بگیرند. آنها تا زمانی که به تصویری از بانوی چربی در طبقه هفتم دست نیافتند، حرکت نکردند.

"شما کجا در کجای زمین بوده اید؟" پرسید: نگاهی به لباس های حمام که از چنگال شانه ها و چهره های شسته و رفته اش پنهان شده اند.

"هرگز نفهمیدم - خوک بینی، خوک بینی،" هری پاتریک و پرتره به سمت جلو حرکت کرد. آنها به اتاق مشترک رفتند و به صندلی ها لرزیدند.

یک وقت پیش بود که هرکدام از آنها چیزی گفتند. در حقیقت، نویل به نظر می رسید که انگار هرگز حرف نمی زند.

"ران در نهایت گفت:" آنها فکر می کنند که انجام می دهند، چیزهایی مثل این که در یک مدرسه قفل شده اند، نگهداری می شود ". "اگر هر سگ به ورزش نیاز دارد، آن را انجام می دهد."

هرمیون هر دو نفس و خلق و خوی بدی داشت.

"شما از چشمان شما استفاده نمی کنید، هیچ کدام از شما، آیا شما؟" او تکه تکه. "آیا شما نمی بینید که در آن ایستاده بود؟"

هری گفت: "کف؟" "من به پاهای خود نگاه نکردم، من با سرش خیلی مشغول بودم."

"نه، نه کف. این در یک دروازهبان ایستاده بود. بدیهی است چیزی محافظت می شود. "

او برخاست و به آنها نگاه کرد.

"امیدوارم که با خودتان خوشحال باشید همه ما می توانیم کشته شود یا بدتر از آن اخراج شود. در حال حاضر، اگر شما را به ذهن نیست، من رفتن به رختخواب. "

ران بعد از او خندید و دهانش را باز کرد.

او گفت: "نه، ما ذهن نداریم." "شما فکر می کنید ما او را کشیدن، آیا شما نیست؟"

اما هرمیون هری را به حال خود راند تا به او فکر کند تا به تخت برود. سگ چیزی را حفظ کرد. ... هیگرید گفت چه؟ Gringotts امن ترین مکان در جهان بود برای چیزی که شما می خواستید پنهان کردن - به جز شاید، هاگوارتز.

به نظر می رسید هری متوجه شد که جایی که بسته ی کوچکی از هفتصد و یازده سپاه بود.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.