دندون

دندون

دندون

دندون

یک دیدگاه وحشتناک بود


این یک دیدگاه وحشتناک بود. دوازده فوت بلند، پوست آن خاکستری خشن و گرانیت بود، بدن آن بزرگ مانند یک تخته سنگ با سر و صدای کوچکش که در بالای آن مثل نارگیل قرار داشت. پاهای کوتاه را به عنوان لبه های درختی با پایه ساق پا و پهن ضخامت داشت. بوی که از آن بی خبر بود این یک باشگاه بزرگ چوبی بود که در امتداد طبقه کشید، زیرا بازوهایش خیلی طول کشید.

تلل کنار یک درگاه متوقف شد و در داخل نگاه کرد. این گوش های طولانی خود را می پوشاند، ذهن کوچک خود را تشکیل می دهد، و سپس به آرامی به اتاق می آید.

هری گفت: "کلید در قفل است." "ما می توانیم آن را قفل کنیم."

"ایده خوبی،" رون عصبی گفت.

آنها به سمت درب باز می گشتند، دهان خشک، دعا می کردند که ترول نمی خواست از آن بیرون بیاید. با یک جهش بزرگ، هری موفق شد کلید را بگیرد، درب را برداشت و آن را قفل کرد.

"بله!"

آنها پیروزی خود را از دست دادند، آنها شروع به عقب نشینی کردند، اما وقتی که آنها به گوشه ای رسیدند، چیزی شنیده می شد که قلب آنها را متوقف می کرد - فریاد بلند و سنگین - و آن را از محوطه ای که آنها فقط زنجیر شده بودند.

"اوه، نه،" رون گفت: "به عنوان خونین بارون کم رنگ شده.

هری پاشو زد: "این حمام دخترانه است!"

"هرمیون!" آنها با هم گفتند.

این آخرین چیزی بود که آنها می خواستند انجام دهند، اما چه انتخابی داشتند؟ آنها در اطراف چرخیدند و به سمت درب حرکت کردند و کلید را به بیرون انداختند و ناامید شدند. هری درب را باز کرد و در داخل زدند.

هرمیون گرنجر در برابر دیوار مقابل ایستاد و به نظر می رسید که انگار او در حال آسیب زدن بود. ترول در حال پیشرفت بود، با حرکت دادن غرق شدن از دیوار، آن را به حال رفت.

هری به شدت به رون گفت: "اشتباه نکنید!" و با کشیدن یک شیر آب، آن را به همان اندازه که می توانست در مقابل دیوار قرار گیرد، انداخت.

ترول چند متری از هرمیون متوقف شد. آن را در اطراف لرزید، به آرامی در حال چشمک زدن، برای دیدن آنچه که سر و صدا ساخته شده است. هری کوچکترین چشمهایش را دید. آن را تضعیف کرد، سپس برای او ساخته شده بود، بلند کردن باشگاه خود را به عنوان آن رفت.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.